به گزارش آی فیلم2، «نجیب بارور» شاعر پرآوازه افغانستانی در پی درگذشت «هوشنگ ابتهاج» طی یک مصاحبه درباره آشناییاش با این شاعر نامدار ایرانی و ماجرای شعرخوانیاش در مقابل او صحبت کرد.
وی اظهار داشت: حدود شش سال قبل وقتی برای اولین به دعوت وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی ایران به ایران آمدم، پس از برگزاری شب شاعران و نویسندگان افغانستان در مجله بخارا به دیدار آقای ابتهاج رفتیم. در آنجا برای اولین بار او را ملاقات کردم و در آن روز به خاطر آشنایی بیشتر شعر خواندم. زمانی که شعر «پل» را خواندم. گفت: «با وجود قافیهی تنگی که برای این شعر انتخاب شده، شعر خوبی بود. از این بابت شما را جریمه میکنیم که شعر دیگری هم بخوانی.» من هم شعر دیگری خواندم.
نجیب بارور ادامه داد: زنده یاد ابتهاج در آن دیدار در سخنانش به همگرایی پارسیزبانان اشاره کرد و جملهای گفت که در ذهن من میماند «مگر میشود به پرندگان، درختان اینطرف مرز و درختان آنطرف مرز را تلقین کرد». این جمله مانند این مصرع شعر پل بود «هرجا مرز کشیدند شما پل بزنید». با مفهوم و مترادف بود و صورتبندی دیگری داشت که عین مضمون را منتقل میکرد.
وی افزود: نگاه آقای ابتهاج نسبت به مردم افغانستان نگاه برادرانه بود. من نوار صوتی از ایشان دارم که صحبتهایی درباره مشترکات کشورهای ایران و افغانستان خورشیدی میکند که هنوز جایی منتشر نشده است. حتی در آن جلسه به نیکویی اشاراتی میکرد که ناشی از ریشهشناسی مشترکاتمان بود و با ادبیات فاخر و خردورزانه درباره این مسائل حرف میزد.
این شاعر افغانستانی در این مصاحبه همچنین گفت: زنده یاد از شعر فارسی در افغانستان حمایت کرد و گفت وظیفه ماست که مرزهای فرهنگی را برداریم و یکدیگر را ببینیم و آشنایی پیدا کنیم.
نجیب بارور افزود: بعد از سقوط کابل به ایران آمدم و در پنجشنبه صبحهای بخارا درباره شعر فارسی برنامه داشتم. در میانه برنامه گفتند آقای ابتهاج از طریق اینستاگرام دخترشان در این برنامه شرکت کردند. به صورت غیر مستقیم از ما و وضعیت شعر فارسی در افغانستان حمایت کرد و در کنار ما حضور داشت.
این شاعر افغانستانی درباره شعرهای زنده یاد ابتهاج نیز بیان کرد: به نظرم هر شاعری با چندتا از شعرهایش شناخته میشود. سایه شعرهایی داشت که مردم او را با آن شعرها میشناختند. مخصوصا شعر «ارغوان». همچنین او غزلهای عاشقانهای داشت مثلا «نشود فاش کسی آنچه میان من و توست».
بارور به ایسنا گفت: در جامعه افغانستان سایه با آهنگی که احمد ظاهر هنرمند محبوب افغانستان خوانده بود به حافظه جمعی مردم افغانستان راه یافت «امشب به قصه دل من گوش میکنی/ فردا مرا چو غصه فراموش میکنی» این شعرها و شعرهای معروف دیگری که در حوزه ادبیات منتشر شده در افغانستان زبانزد است و مردم با همین شعرها او را به یاد دارند.
او افزود: بعد از درگذشت سایه(نام هنری هوشنگ ابتهاج) ، شبکههای اجتماعی را که باز کردم، کاربران افغانستانی شعر «چه غریبانه تو با یاد وطن مینالی/ من چه گویم که غریب است دلم در وطنم» را به اشتراک گذاشته بودند. این بیتهای سایه چه از گذشته و چه حال در ذهن ما بوده است و علاوه بر این شعرهایی داشته که همیشه در ذهن مردم فارسیزبان بوده و خواهد بود.
نجیب بارور در ادامه با بیان اینکه شعرهای سایه بیش از اینکه در پیوند با شعرهای نیمایی باشد، رنگ و بوی کلاسیک دارد، توضیح داد: رویکرد کلی ادبیات در بیان شاعرانه سایه رنگ و بوی کلاسیک دارد، حتی شعرهایی نویی که سروده با رنگ وبوی و مفاهم و معناسازیهای کلاسیک همراه بود است. نوستالوژی بومی بودن و کلاسیک بودن شعرهای او باعث شده، مورد توجه موسیقیدانان بزرگی مانند احمد ظاهر که نهتنها در افغانستان بلکه در ایران و تاجیکستان محبوبیت دارد، باشد.
او ادامه دارد: شعرهای بیتکلف زنده یاد ابتهاج باعث شد مورد توجه اهالی موسیقی هم قرار بگیرد. قطعهای که از احمد ظاهر یاد کردم، موسیقیای برای تمام ادوار است و معنایی که در شعر سایه شکل گرفته به نظر من کهنه نمیشود.
این شاعر با بیان اینکه سایه در شعرهایش کنار مردم ایستاده بود، خاطرنشان کرد: سایه نه به عنوان یک شاعر، بلکه به عنوان یک راهنمای ادبی در افغانستان مطالعه میشد و به همینخاطر زمانی که شبکههای اجتماعی را باز میکردیم، تمام فضای فرهنگی و علمی و رسانهای افغانستان از تصاویر سایه پر بود. نوشته و مطلب دیگری در فضای مجازی و در میان کاربران افغانستانی نمیدیدید و این خود نشاندهنده اهمیت و تأثیرگذاری سایه بر جهان ادبی و جهان تودهای مردم بود.
بیشتر بخوانید: